محمدمهدی جعفری، مفسر و پژوهشگر قرآن، با بیان اینکه جامعه ما به هیچ وجه قرآنی نیست، افزود: روزبهروز از آنچه قرآن ترسیم کرده، رسول خدا(ص) رهنمود داده و امیرالمؤمنین آموزش دادهاند دورتر میشویم.
به گزارش مبشرین بهنقل از ایکناقرآن کتاب هدایت بشر در همه زمانها و مکانهاست. خداوند به انسان وعده داده است که با عمل به دستورات کتاب آسمانی او را به سعادت اخروی میرساند. قرآن باید در همه جهات زندگی انسان جاری باشد تا بتواند او را به کمال برساند. در طول تاریخ نیز انسانهای زیادی بر قرآن تمرکز کرده و تلاش کردند که رهنمودهای ارزشمند این کتاب مقدس را برای راهنمایی انسانها استخراج کنند.
خبرگزاری از اصفهان، در این خصوص گفتوگویی با محمدمهدی جعفری، مفسر و پژوهشگر قرآن و نهجالبلاغه، انجام داده است که متن آن را در ادامه میخوانید:
در این برهه تاریخی پیام راهگشایی که بشریت امروز از قرآن به منزله کتاب هدایت دریافت میکند چیست؟ این پیام چگونه میتواند برای انسان امروز هدایتبخش و آگاهیبخش باشد؟
قرآن کتاب هدایت انسانها در هر دو جهان است، یعنی هم در خصوص زندگی این دنیا و فعالیت در عرصه اجتماعی توصیههایی کرده و هم اشاراتی برای زندگی حقیقی و جاودان آخرت دارد. پیام هدایت قرآن به این صورت است که در این جهان انسان را به خردگرایی، علمآموزی و پرورش استعدادهای درونی و خدادادی که پروردگار در وجود همه انسانها قرار داده است، تشویق میکند. قرآن کتاب علوم تجربی، ریاضی یا انسانی نیست، اما با اشارههایی بسیار دقیق و برانگیزنده انسان را متوجه قانونی میکند که حاکم بر جهان آفرینش بوده و او را دعوت میکند تا با این قانون هماهنگ شود. در واقع همانطور که اختلافی در میان و شب و روز وجود داشته و پی در پی در حال رفتوآمد هستند، خورشید پرتو افکنی و حرارت بخشی کرده و همانطور که سایر پدیدههای هستی وظایف خود را به درستی انجام میدهند، انسان هم باید در اجتماع احساس وظیفه و مسئولیت کرده و وظایفی را که بر گردن دارد آنطور که درخور انسانی شایسته و کامل است انجام دهد.
پیامی که قرآن برای زندگی جهان دیگر دارد این است که این زندگی جدای از زندگی دنیایی نیست؛ قرآن زندگی جاویدان اخروی را در راستای زندگی این دنیا میداند، اما این جهان را محلی جهت ذخیره توشه برای استفاده در آن دنیا و زندگی جاودان آن پس از اتمام مسافرت انسان در این دنیا و رسیدن به مقصد نهایی معرفی میکند. قرآن پیوسته از انسانها دعوت میکند که دنیا را وسیلهای قرار دهید تا به خوبی به هدف اصلی که جهان آخرت است برسید، چرا که زندگی حقیقی و واقعی، زندگی در جهان آخرت است و آنچه در این جهان دارید، بهرهمندی از زندگی برای مدتی کوتاه و تنها به منزله یک وسیله است. در حقیقت مرگ نیز پلی است میان این جهان و جهان آخرت. انسان باید زندگی حقیقی خودش را در این دنیا بسازد، یعنی انسان هرطور عمل کند، نتیجه آن را خواهد دید.
قرآن کتاب علوم تجربی، ریاضی یا انسانی نیست، ولی با اشارههایی بسیار دقیق و برانگیزنده انسان را متوجه قانونی میکند که حاکم بر جهان آفرینش بوده و او را دعوت میکند تا با این قانون هماهنگ شود
پیام هدایت قرآن برای انسان در هر گروه، طبقه، زمان و مکان، مخصوص همان انسانها است. یعنی هر انسانی در این دنیا با توجه زندگی اجتماعیاش وظیفه و مسئولیتی بر گردن دارد که طبق همان مسئولیت و مطابق شرایط و استعدادهایش خود و جهان پیرامونش را شناخته و برای رسیدن به همان هدف کلی در خدمت مردم باشد.
آیا قرآن میتواند در زمینههای مختلف زندگی به عنوان یک الگوی مدون مورد توجه بوده و برای ارکان مختلف جامعه معیارهای اجرایی در سطح کلی و جزئی داشته باشد؟
اولاً قرآن کلیاتی را برای همه انسانها در همه شرایط و زمانها و مکانها مطرح کرده است، اما نمونههایی از ملل گذشته میآورد، از حوادثی که قبل و بعد از اسلام اتفاق افتاده و به این وسیله انسان را هدایت میکند که قوانین کلی حاکم بر جهان هستی، تاریخ و اجتماعات بشری را برای حال و آینده خود آموخته و برنامهای ترتیب دهد که بتواند موارد عملی زندگی خود را بر اساس آن الگوها و بر پایه آن قوانین بنا کند. قرآن جزئیات را به صورت قالبی و در چارچوبی معین نشان نمیدهد، بلکه عقل انسان را برمیانگیزد که با استفاده از الگوها و قوانین کلی برای موارد خاص و جزئی زندگی خود، برنامهای ترتیب دهد. قرآن هیچگاه مانع استفاده از تجارب بشری نمیشود، بلکه انسان را تشویق میکند که با در نظر گرفتن نقاط ضعف و قوت پیشینیان، زندگیاش را خودش ترسیم کند تا به کمال و تعالی انسانی برسد.
شئون فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه ما تا چه اندازه مبتنی بر عمل به روح قرآن و آموزههای قرآنی است؟ آیا جامعه ما یک جامعه قرآنی است؟
متأسفانه جامعه ما به هیچ وجه قرآنی نیست، یعنی روز به روز از آنچه که قرآن ترسیم کرده، رسول خدا(ص) رهنمود داده و امیرالمؤمنین آموزش دادهاند، دورتر میشویم. یعنی زندگی روزمره اقتصادی، سیاسی و فرهنگی باعث شد که در درون واقعیتهای غیرانسانی غرق شده و از حقایق و اهداف والای انسانی دور شویم. در حال حاضر ما از نظر سیاسی و اقتصادی و به خصوص از نظر فرهنگی بحرانهایی داریم که برای حل آن و ورود به زندگی انسانی باید به رهنمودهای قرآنی بازگردیم. در حال حاضر به خاطر اینکه روز به روز از آنها بیگانهتر میشویم، جامعه نیز به هیچ وجه رنگ قرآنی ندارد.
قرآن جزئیات را به صورت قالبی و در چارچوبی معین نشان نمیدهد، بلکه عقل انسان را برمیانگیزد که با استفاده از الگوها و قوانین کلی برای موارد خاص و جزئی زندگی خود، برنامهای ترتیب دهد. قرآن هیچگاه مانع استفاده از تجارب بشری نمیشود، بلکه انسان را تشویق میکند تا به کمال و تعالی برسد
حکم ثابت و حکم متغیر چگونه در قرآن تعریف میشود؟ مبنای حکم متغیر بر اساس اقتضای زمان مبتنی بر چه ساز و کارهایی است؟ ملاک و معیارهایی که احکام ثابت و متغیر را مشخص میکنند چه هستند؟
خداوند در آیه ۲ سوره جمعه میفرماید: «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَکِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ؛ اوست که در میان مردم عرب که خواندن و نوشتن نمىدانستند، پیامبرى از خودشان برانگیخت، پیامبرى که آیات خدا را بر آنان تلاوت مىکند و آنان را به وسیله کارهاى شایسته و اخلاق نیکو رشد مىدهد و قرآن و معارف آن را به ایشان مىآموزد». منظور از «کتاب» در این آیه، همان قوانین کلی حاکم بر جهان آفرینش و نفس انسانی است. «حکمت» نیز به کار بردن آن قوانین به صورت درست و استوار و در موارد خاص است. بنابراین احکام کلی در قرآن «کتاب» نامیده شده است. آن موارد کلی برای همه انسانها ترسیم شده تا خودشان با تجارت بشری و با استفاده از نقاط قوت و ضعف گذشتگان زندگی کنونی خود را به خوبی ترسیم کنند.
قرآن هرگز جزئیات زندگی انسانی را بیان نمیکند. مثلاً در زمینه اقتصاد، قرآن بهطور کلی قسط و عدالت را بیان کرده تا انسان آن را در همه زمینهها رعایت کند، حال اینکه قسط و عدالت چگونه اجرا شود به شرایط بشر و زمان و مکان او بستگی دارد. اینکه قرآن از زکات صحبت کرده به این معنا نیست که زندگی همه باید زکات داشته باشد. زکات به معنای پرداخت مقداری از مال است که اضافه بر نیاز انسان است و وجود انسان را از آلودگیهای مادی و حیوانی پاکیزه میکند. حال ممکن است این مسئله زمانی به شکل زکات و زمانی به شکل مالیات باشد که این مسئله به شرایط زمان بستگی دارد. عدالت از نظر سیاسی باید در همه شئون اجرا شود، اما اینکه حکومت سلطنتی باشد یا خلافت، مشروطه باشد یا جمهوری، برعهده خود انسانها است. در واقع قرآن میفرماید که فقط عدالت باید حاکم باشد، اما درباره چگونگی برقراری آن اظهار نظری نمیکند. بنابراین احکام کلی قرآن در همه زمانها و مکانها ثابت بوده و شکل کار سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در هر زمان و مکانی متغیر و بر اساس صلاحدید خود مردم است.