به گزارش مبشرین به نقل از ایرنا؛
دو سه شبی از ولادت امام موسی کاظم(ع) میگذشت. بعد از نماز جماعت، در صحن نشستم تا سخنرانی بعد از نماز را بشنوم. سخنران «شهاب مرادی» بود. گویا سومین شب سخنرانیاش در حرم بود. منبر را با توضیح درباره تاریخ درست میلاد امام کاظم(ع) آغاز کرد. از روز میلاد عبور کرده بودیم، گمانم رفت که بناست ادامه مباحث شبهای قبلش را پی بگیرد. هر لحظه منتظر بودم «آغاز سخن» پایان یابد و مستمعین خاص حرم رضوی به فیضی از مناقب امام کاظم(ع) برسند، اما این انتظار هر لحظه بیشتر بر باد میرفت. منبری نزدیک به 40 دقیقه گذشت اما تمام سخن واعظ، حول این جملات تکراری گذشت که میلاد امام کاظم (ع)، 14 ذیحجه است و ناصرالدین شاه بخاطر تولد خودش، شهادت امام مجتبی(ع) را از هفتم صفر به 28 صفر منتقل کرده و میلاد امام کاظم(ع) را از 14 ذیحجه به هفتم صفر برده است. توصیههای مکرر جناب شهاب مرادی تا پایان سخنرانی ادامه یافت که میگفت در آستانه محرم قرار بگذاریم امسال هفتم صفر را به یاد غریب مدینه، اقامه عزا کنیم.
در سالهای پایانی دهه 80 و اوایل دهه 90، با شروع ماه صفر یکی از مسائل اهل وعظ و حوزویان این میشد که هفتم صفر را باید جشن گرفت یا به سوگ نشست؟ تفاوت محافل مختلف متدینان با تبلیغات رسمی کمکم در رسانهها بازتاب یافت و به چالشی مهم تبدیل شد. صداوسیما هفتم صفر را شادباش میگفت حال آنکه برخی متدینان و علما، این روز را به سوگ مینشستند. موضوع تا جایی پیش رفت که برخی ائمه جمعه خواستار تجدیدنظر در رویکرد صداوسیما شدند.
چند سالی، در تقویم رسمی کشور، هفتم صفر در دوگانگی مانده و میلاد امام کاظم(ع) و شهادت امام مجتبی(ع) در کنار هم نوشته شده بود. همین تقارن، چالشی آشنا را شکل میداد. مردم ایران چالش تبریک یا تسلیت را پیش از این هم تجربه کرده بودند؛ در چرخش ماههای قمری، همزمانی نوروز و محرم یا نوروز و فاطمیه، این سؤال را پیش روی تبلیغات رسمی کشور میگذاشت که شادی کنیم یا اقامه عزا؟
اما این بار، این دوگانگی «ملی – مذهبی» نبود، بلکه هفتم صفر در چالش دو مناسبت مذهبی مانده بود. برخی مراجع تقلید ابتدا، با پذیرش اینکه، هفتم صفر هم میلاد است و هم عزا، از تقدم عزا بر شادی سخن گفتند و راه چاره را ذکر مناقب هر دو امام بزرگوار در عین اقامه عزا یافتند. برخی مراجع و علما هم با فرستادن نامههایی به وزیر ارشاد، اصلاح تاریخ ولادت امام کاظم (ع) را خواستار شدند تا اینکه بالاخره در سال 94، با انتقال میلاد امام کاظم از هفتم صفر به 14 ذیحجه، چالش هفتم صفر خاتمه یافت.
آن شب در حرم رضوی، همه این داستان تغییر تقویم را مرور کردم و همه این تلاشها را گذاشتم کنار آنچه آن روزها راست یا دروغ درباره پایتخت مذهبی کشورم، همه جا نقل میشد، همه آنچه بازار کشور شیعی ما درگیر آن بود و هست و همه بلاهایی که در طول این سالها بر سر واژه «ثامن الحجج» آمده است. یادم آمد که یکی از وعاظ گفته بود ولادت امام کاظم(ع) باید از ماه صفر منتقل شود چون حق میلاد ایشان در این ماه نمیتواند به جا آورده شود. در ذهنم از کنار همه شوخیهایی که به دنبال حذف ولادت امام کاظم(ع) از ماه صفر در فضای مجازی و حقیقی شنیده بودم گذشتم و بر گمانههایی که از «تاریخسازی برای ممانعت از وجود یک میلاد در ماه صفر» سخن میگفتند خط بطلان کشیدم.
امروز هفتم صفر است و صداوسیما، یکی دو سالی است تلاش میکند بخوبی! حق غریب مدینه را به جای آورد؛ اما همچنان این پرسشها ذهن را میآزارد:
1- آیا ممکن نیست شهادت امام مجتبی(ع) و ولادت امام کاظم(ع) در یک روز اتفاق افتاده باشد؟
2- اقامه عزا برای سبط اکبر(ع)، چه 28 و چه هفتم صفر، و برپایی جشن در هفتم صفر یا 14 ذیحجه برای امام کاظم(ع)، چه تفاوتی با هم دارد؟
3- جداسازی شهادت امام مجتبی(ع) از رحلت رسولالله(ص) و جداسازی شهادت امام مجتبی(ع) از میلاد امام کاظم(ع)، با عنوان اختصاص یک روز جداگانه به آن حضرت با دوگانهسازیهای بیربط به اهداف امامت (دوگانه شهرت امام حسین و غربت امام حسن) که گاهی در روضههای مداحان نمود پررنگی مییابد، با چه هدفی صورت گرفته است؟
4- امام مجتبی(ع) به اخلاق نیکو و امام کاظم(ع) به هنر فروبردن خشم شهرهاند. در صورتی که اقامه عزا یا برپایی جشن میلاد ائمه اطهار با هدف ترویج اخلاق در جامعه صورت میگیرد، تلاش برای اختصاص یک روز به هر یک از امامان، تا چه حد میتواند تأمینکننده این هدف باشد؟
5- اگر «یک روز اختصاصی» در این زمینه مؤثر است، چرا برپایی دو ماه سوگواری برای امام حسین(ع) نتوانسته اخلاق، سیاست، اجتماع و اقتصاد ما را تحت تأثیر قرار دهد و هر روز در این زمینهها گرفتارتر از گذشته هستیم؟ اگر همه مسائلمان را در کنار شمایلی از عزاداری بگذاریم که این سالها در سوگواری سالار شهیدان(ع) در خیابانها قابل رؤیت است، چه پاسخی خواهیم یافت؟
6- جامعه امروز ایرانی چقدر از تبلیغات رسمی و شعارهایی که بر در و دیوار و بیلبوردهای مناسبتی نوشته میشود و جشن و عزایی که در رادیو و تلویزیون برپا میشود، تأثیر میپذیرد؟
7- اگر تلاشها، پیگیریها و برپایی ستادهای احیا برای تغییر در تقویم و تبلیغات رسمی، معطوف به ترویج خلق حسنی و کاظمی در جامعه میشد، چقدر میتوانست در جامعه امروز ما راهگشا و مؤثر باشد؟
8- و بالاخره حال که چالش مربوط به هفتم صفر در تقویم و تبلیغات رسمی حل شده، باید پرسید آیا کسی به راهکاری برای بحران اخلاق در جامعه اندیشیده است؟ و آیا تلاشی معطوف به آن داریم؟